مـعبر مجازی جــنـــگ نــرم
یا مهدی ادرکنی

تقدیم به ساحت مقدس: عمه ی بزرگوار امام عصر(عج) ، ویران کننده کاخ ستم جباران ، بنت الحسین(ع) ، مظلومه ی شهیده ، باب الحوائج ، حضرت رقیه(ع)
منوي اصلي
مطالب پيشين
وصيت شهدا
وصيت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان

آرشيو مطالب
لوگوي دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردي
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 59
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 59
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 983
تعداد مطالب : 135
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1

دعای فرج مهدویت امام زمان (عج) انقلاب اسلامی

دریافت کد
پخش زنده حرم
ابر برچسب ها
امام (12) , (عج) (8) , زمان (6) , ظهور (6) , منجی (6) , موعود (6) , مهدی (6) , شعر (6) , خدا (6) , ولایت (4) , آقا (4) , عصر (4) , حضرت (4) , جمعه (4) , شیطان (4) ,
ارسال شده در شنبه 17 مهر 1395برچسب:, ساعت 14:4 توسط افسر جـنــگ نـــرم


 

وقتی بچه شش ماهه میشه دکترها می گن :

کم کم باید غذای کمکی بهش بدی،فقط یادت نره بهش آب بدی،چون غذا می خوره تشنه اش میشه.

وتو عاشقانه به بچه ای که به زور می تونه بشینه غذا میدی.

حالا باید آب بخوره،راههای زیادی برای آب دادن به بچه هست،استفاده از شیشه شیر،ظرف آب خوری مخصوص کودکان و قاشق.

به نظر من بهترین و ساده ترین و بی درد سر ترین و تر و تمیزترین راه اینه که بچه رو تو بغلت بگیری و با قاشق آب و توی دهنش بریزی.


وتو می خوای به بچه ات آب بدی...

کمتر از یه قاشق آب می خوره و بعد روش و بر می گردونه...

اول نگران میشی که چرا این بچه آب نمی خوره...

وبعد می فهمی که بچه باهمون یه قاشق سیراب شده...

آره! بچه شش ماهه با یه قاشق آب،سیراب میشه...


واز اون روز به بعد،هر دفعه که به بچه ات آب میدی، یه بار میری کربلا و برمی گردی...

از اون موقع به بعد وقتی به بچه ات آب میدی ، از ته دلت میگی یاحسین...


وقتی مادری دیگه به روضه خون احتیاجی نداری!آب خوردن بچه ات، برات میشه روضه علی اصغر...



برچسب ها :


ارسال شده در شنبه 17 مهر 1395برچسب:, ساعت 14:1 توسط افسر جـنــگ نـــرم


 

..::: دانلود مداحی :::..



برچسب ها :


ارسال شده در چهار شنبه 17 شهريور 1395برچسب:, ساعت 15:42 توسط افسر جـنــگ نـــرم




برچسب ها :




 



برچسب ها :


ارسال شده در چهار شنبه 17 شهريور 1395برچسب:, ساعت 15:19 توسط افسر جـنــگ نـــرم


 

ادم بعد از آگاهی از خلقت #حوا از پروردگارش پرسید : این کیست که قرب و نگاه او مایه #انس من شده است ؟ خداوند فرمود : این حوا است آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شده و با تو سخن بگوید و تابع تو باشد ؟ آدم گفت : آری پروردگارا تا زنده ام سپس تو بر من لازم است ، آنگاه خداوند فرمود : از من #ازدواج با او را بخواه چون صلاحیت همسری تو را جهت تامین علاقه جنسی نیز دارد و خداوند شهت جنسی را به او عطا نمود ... سپس آدم عرض کرد : من پیشنهاد ازدواج با وی را عرضه می دارم ، رضای شما در چیست ؟ خداوند فرمود رضای من در آن است که معالم دین مرا به بیاموزی ...

این حدیث گرچه مفصل است و از لحاظ سند نیاز به تحقیقی بیشتر دارد ، چون برخی آحاد سلسله مشترک و برخی مجهول اند چنانکه بعضی از مضامین آن هم نیاز به توضیح بیشتر دارد ولی مطالب مهم وسودمندی از آن استفاده می شود که به بعضی از آنها اشاره می شود :

۱ - خلقت حوا از ضلع و دنده چپ آدم صحیح نیست .

۲ - آفرینش حوا همانند خلقت آدم بدیع و نو ظهور بوده و مستقل است .

۳ - نزدیکی و نگاه آدم به حوا مایه انس وی شده است و خداوند نیز همین اصل را پایه برقراری ارتباط بین آنها قرار داده و این انس انسانی قبل از ظهور غریزه_شهوت_جنسی بوده زیرا جریان غریزه مطلبی است که بعدا مطرح می شود .

۴ - خداوند گرایش جنسی وشهوت زناشویی را بر آدم ... القا نمود و این در حالی است که جریان انس و دوستی قبلا برقرار شده بود .

۵ - بهترین مهریه و صداق همانا تعلیم علوم الهی و آموختن معالم دین است که خداوند آن را به عنوان مهر حضرت حوا بر آدم قرار داده است .

۶ - بعد از ازدواج ، آدم به حوا گفت به طرف من بیا و به من رو کن و حوا به او گفت تو به سوی من رو کن ، خداوند امر کرد که آدم برخیزد و به طرف حوا برود و این همان راز خواستگاری مرد از زن است و گرنه زن به خواستگاری مرد بر می خواست . البته منظور از این خواستگاری آن خطبه قبل از عقد که در این حدیث مبسوط آمده نیست .

منبع:کتاب زن در اینه جمال و جلال(ایت الله جوادی املی)



برچسب ها :


ارسال شده در یک شنبه 23 خرداد 1395برچسب:, ساعت 14:45 توسط افسر جـنــگ نـــرم


ماه رمضان آمد و دلدار نیامد

آن مونس جان محرم اسرار نیامد

هر مرغ چمن آمده در باغ ولیکن

آن بلبل خوش نغمه به گلزار نیامد

در بستر مرگ است مریض غم هجران

آن شافی هر درد دل آزار نیامد

یوسف سر بازار بُود چشم به راهش

آن یوسف گل‌چهره به بازار نیامد

هر قافله را هست یکی قافله سالار

این قافله را قافله سالار نیامد

آن مظهر نور از شجر طور نتابید

وآن ماه فروزان به شب تار نیامد

در کار بشر صد گره افتاد خدایا

دستی که گشاید گره از کار نیامد...

 

 

 



برچسب ها :


ارسال شده در جمعه 21 خرداد 1395برچسب:, ساعت 8:40 توسط افسر جـنــگ نـــرم


 

چند دقیقه قبل از اذان مغرب، داشت با عجله از خانه خارج می‌شد.
پرسیدم: «حسین! کجا می‌روی با این عجله؟»
همان‌طور که فاصله می‌گرفت، گفت: «با یک‌نفر قرار ملاقات دارم.»
و رفت.
از برادرش پرسیدم:« کجا می‌رفت با این عجله؟»
خندید و گفت: «می‌رفت مسجد جامع تا نمازش را اوّل وقت بخواند.»

شهید «غلا‌م‌حسین خزاعی» به نقل از ماهنامه امتداد شماره 82 / ص42



برچسب ها :


ارسال شده در جمعه 21 خرداد 1395برچسب:, ساعت 8:37 توسط افسر جـنــگ نـــرم




برچسب ها :


ارسال شده در جمعه 21 خرداد 1395برچسب:, ساعت 8:33 توسط افسر جـنــگ نـــرم


روزه هجر تو از پای بینداخت مرا
کی شود با رطب وصل تو افطار کنم



برچسب ها :


ارسال شده در جمعه 21 خرداد 1395برچسب:, ساعت 8:26 توسط افسر جـنــگ نـــرم




برچسب ها :




حاج منصور ارضی:خیلی دلم گرفته… -مناجات شنیدنی شب سوم رمضان۹۵

 

در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته
بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته
خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد
شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته
در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم
 گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته
نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند
خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته
وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت
درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته
شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم
ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته
تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ
ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته
یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد
برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته
بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر
در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته
من می‌روم اسیری، جای کفن حصیری

شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته

 

..::: دانلود :::..



برچسب ها :


ارسال شده در جمعه 21 خرداد 1395برچسب:, ساعت 8:7 توسط افسر جـنــگ نـــرم


 

کسی که معاش ندارد ؛ معاد هم ندارد // ربا جنگ با خدا



برچسب ها :


ارسال شده در جمعه 21 خرداد 1395برچسب:, ساعت 8:5 توسط افسر جـنــگ نـــرم


 

امیرمؤمنان حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

هر مرد و زن باایمانی که از روی مهربانی دست خود را روی سر یتیمی

بکشد خدای متعال به عدد هر مویی که دست خود را روی آن می گذارد

یک ثواب برای او می نویسد.

ثواب الاعمال، صفحه 237
.
.
.
.
.
محبت به علی (علیه‏السلام )

خوارزمی در مناقب نقل کرده که رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله فرمود:

دوستی علی حسنه و ثوابی است که با آن هیچ سَیّئه و گناهی

به بنده ضرر نمی‏رساند

و بُغض و دشمنی آن حضرت گناهی است

که با وجود آن هیچ حسنه و ثوابی و نفع به آن شخص نمی‏رساند.



برچسب ها :


ارسال شده در جمعه 21 خرداد 1395برچسب:, ساعت 8:4 توسط افسر جـنــگ نـــرم




برچسب ها :


ارسال شده در پنج شنبه 20 خرداد 1395برچسب:, ساعت 10:27 توسط افسر جـنــگ نـــرم


پس کی این جمهوری اسلامی می خواد به وعده خودش عمل کنه؟ پس کی می خوان آب و برق رو مجانی کنن؟ مگه ندیدن مردم چقدر برای آب و برق مجانی خون دادن و زجر کشیدن؟ مگه ندیدن مردم برای آب و برق مجانی چطور به استقبال امام اومدن تا امام آب و برق رو برای مردم مجانی کنن؟ اصلاً مردم برای آب و برق مجانی انقلاب کردن و گرنه داشتن زندگیشون رو می کردن.

بله متن بالا رو درست خوندین و اشتباهی در کار نبوده. این متن درست حرف افرادی هست که می خوان به نحوی انقلاب مردم رو ربط بدن به مادی بودن اون نه به معنوی بودن انقلاب. در واقع جوری دارن وانمود می کنند که انگار کسی نداند، فکر میکنند مردم برای آب و برق مجانی این همه خون دادن و این همه زجر رو تحمل کردن. اما حقیقت آب و برق مجانی اصلاً چه بوده؟

اگر کل کلیپ ها و سخنرانی ها و متن روزنامه های 12 بهمن سال 57 را هزاران بار بخوانید اصلاً به چنین جمله ای از امام خمینی (ره) برخورد نخواهید کرد که امام فرموده باشند آب و برق مجانی می شود. خیلی ها مدام می گویند چرا صدا و سیما فیلم کامل این سخنرانی امام در بهشت زهرا (س) رو پخش نمی کند. خب اگر واقعاً همچین موضوعی بوده آیا به نظر شما صدا و سیمای وقت که تحت کنترل رژیم شاه بود می توانست به نفع امام این تیکه از سخنرانی را حذف کند؟ و هیچ اثری از آن باقی نماند؟

 

ولی وقتی به بررسی این موضوع در سال 57 می پردازیم متوجه می شویم که اصل وعده آب و برق مجانی را سخنگوی دولت موقت آقای عباس امیر انتظام  مطرح کرده است، آن هم برای اقشار کم درآمد و گواه این مدعا روزنامه 8 اسفند ماه 57 کیهان می باشد. لابد می خواهید بگویید در آن زمان هم شریعتمداری مسئول کیهان بوده!!!

اما صدایی از امام خمینی (ره) موجود است که ایشان می فرمایند : سرتاسر ایران براى ضـعـفـا مـسـکن می سازیم، همین دارایى شاه سابق و خواهر و برادرش براى یک مملکت، براى آباد کردن یک مملکت کافى است. ما عمل مى کنیم، حرف نمى زنیم. تمام کمیته هایى که در تـمـام اطـراف ایـران هـسـت مـوظـفـند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بـردنـد و مـخـفى کردند و اتباع آنها بردند و مخفى کردند، آنها را که به دست آمده است، بـه بـانـکـى کـه شـمـاره اش را بـعـد تـعـیـیـن مـى کـنـم تـحویل بدهند که براى کارگرها، براى مستضعفین، براى بینوایان، هم خانه بسازند، هـم زنـدگـى آنـها را مرفه کنند. ما علاوه بر اینکه زندگى مادى شما را مى خواهیم مرفه بـشـود، زندگى معنوى شما را هم مى خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید، مـعـنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط بسازیم، آب و برق را مجانی می‎کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‎دهیم.

 

این صدای امام خمینی (ره) در تاریخ 8 اسفند در مدرسه فیضیه بیان شده است، نه 12 بهمن در بهشت زهرا(س) و در خصوص کمک به مستضعفین و طبقه مستمند امام به وعده خودشان عمل کردند و حساب 100 امام یا کمیته امداد امام یا جهاد سازندگی و ... از این دست اقداماتی بود که نشان می دهد امام خمینی (ره) به وعده خود عمل کردند و هیچ کس نمی تواند آنرا کتمان کند.

اما در خصوص وعده مجانی آب و برق بیاییم یکبار دیگر صحبت های امام را بادقت بخوانیم : دلخوش نباشید که مسکن فقط بسازیم (ویرگول) آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند (ویرگول)  اتوبوس را مجانی می‎کنیم برای طبقه مستمند (ویرگول)  دلخوش به این مقدار نباشید (مکث کوتاه) معنویات شما را (ویرگول) روحیات شما را عظمت میدهیم.

درواقع امام خمینی (ره) به نوعی در واکنش به صحبت های سخنگوی دولت موقت تأکید کرده اند که به مادیات دلخوش نباشید بلکه به معنویاتی که از دست داده ایم توجه داشته باشید و از یاد نبرید برای چه انقلاب کرده اید گواه این تفسیر از صحبت های امام، برکنار کردن رئیس بنیاد مسکن زمانی که گفته بود ما به همه محرومین زمین میدهیم، است. امام گفت چرا وعدهای میدهید که نمی‎توانید عمل کنید، چرا برای یک عده طمع ایجاد می‎کنید؟

 

 



برچسب ها :


ارسال شده در پنج شنبه 20 خرداد 1395برچسب:, ساعت 10:21 توسط افسر جـنــگ نـــرم


با انتخاب آیت الله جنتی به سمت رئیس مجلس خبرگان رهبری دهان خیلی ها که میگفتن مردم به لیست امید و به لیست BBC و چرت و پرتای اونا رأی دادن و بسته شد و به خوبی نشون داده شد که انتخابات دموکراتیک یعنی چی و تهران همه ایران نیست.

اما با انتخاب عمار انقلاب که خار چشم انگلیس و دشمنای نظامه باز هم بازار تخریب چهره ایشون در دستور کار روباه پیر قرار خواهد گرفت.

  لیست رهبران و افراد مشهور دنیا رو به همراه سنشون منتشر کردیم تا ببینیم اختلاف سنی آقای جنتی با بقیه چقدره و چه کسانی از ایشون بزرگترند و چه کسانی کوچیکتر.

دیگه قضاوت با خود شما که الان در حال حاضر باید برای ملکه انگلیس جوک ساخت یا نه...



برچسب ها :


ارسال شده در پنج شنبه 20 خرداد 1395برچسب:, ساعت 10:4 توسط افسر جـنــگ نـــرم


چند وقت پیش کتاب داستان ازدواج چهارده معصوم (ع) از  سیدهادی میراشرفی رو می خوندم که بخش مربوط به ازدواج امام حسین (ع) با خانم رباب و عشق بازی های زیبای این بزرگواران نظر من رو به خودش جلب کرد. اوج عشق رباب به امام حسین (ع) آنقدر زیاد بود که هیچوقت این عشق و دوستداشتن و علاقه رو از امام محروم نمی کردند اما هیچوقت نتوانستند در مقابل عشق و علاقه ای که امام حسین (ع) به ایشان داشتند عشقی بالاتر بیارند.

امامی که از سوی بعضی ها به خشونت و ستیزه جویی متهم میشود در نهایت لطافت برای همسر و دخترش چنین شعری می سراید و ازاین بابت افتخار میکند:

لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ «به جان تو سوگند! من خانه‏ ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آنها را دوست دارم و تمامی دارایی ‏ام را به پای آنها می‏ریزم و هیچ کس نباید در این باره مرا ملامت کند.»

شدت علاقه رباب به امام حسین (ع) تا حدی بود که بعد از واقعه عاشورا این بانوی بزرگوار  از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند.

 

 

متأسفانه معضلی که این روزها زوج های ایرانی را تحت تأثیر خود قرار داده امتناع از عشق  ورزیدن به همدیگه هست. به عنوان نمونه چند روز پیش تو دانشگاه یکی از خانم های همکلاسی دوران کاردانی رو دیدم و با هم احوال پرسی کردیم. به واسطه آشنایی که با همسر ایشون داشتم خبر شوهرشون رو گرفتم. اما شروع کرد به گلایه از وضع زندگی با شوهرش. می گفت حتی محبت هم از من دریغ می کنه. حتی میخوام برم خونه مادرم میگه حق نداری پاتو اونجا بزاری و ....

به اون خانم گفتم اجازه هست تو زندگیتون دخالت کنم و مشکل رو حل کنم؟ گفت با اخلاقی از شوهرم میشناسم بعید میدونم شدنی باشه. گفتم شما کاری که من میگم انجام بدین. همین الآن یک پیامک به ایشون بزنید و بگین سلام عزیزم خسته نباشی شوهر خوبم. اگه اجازه میدی امروز یه سر به مادرم بزنم.

همکلاسی سابقم ناراحت شد و گفت : من به اون همچین حرفی بزنم؟ عمراً. گفتم دیدی عیب از شماست. شما که محبت رو از همسرت دریغ می کنی توقع داری بهت محبت کنه و باهات کنار بیاد؟ شما این پیامک رو بفرست تا متوجه بشی منظورم چی هست. ایشون پیامک رو فرستاد. چند لحظه بعد شوهرش جواب پیامکش رو داد.

متن پیامک شوهرش : سلام عزیزم. ممنون خانم خوبم. اجازه منم دست شماست اما بزار از سر کار برگشتم خودم می برمت.

بهش گفتم یعنی یه محبت کوچیک اینقدر سخت بود؟ لبخند زد و گفت حق باشما بود.

پ,ن1 : خانم ها و آقایون یادتون نره اگه شما به همسرتون محبت نکنین، هستند کسایی که جای شما محبت کنن. از من گفتن بود.



برچسب ها :


ارسال شده در پنج شنبه 20 خرداد 1395برچسب:, ساعت 9:56 توسط افسر جـنــگ نـــرم


دیدین تا ماه رمضان میشه یه عده غم دنیا رو سرشون خراب میشه که وای ما نمیتونیم روزه بگیریم، ما توانش رو نداریم و ازین دست از حرف ها.

قبول، باشه شما اگه نمیتونی بگیری نگیر گناهش هم پای خودت، اما حق نداری با روزه نگرفتنت روزه دیگران رو هم مشکل دار کنی.

حداقل اگر باطنی نمی تونی روزه بگیری، ظاهری روزه بگیر و با رفتار و کردارت و پوششت موجب باطل شدن روزه دیگران نشو تا اینجوری گناه اون رو به گردن تو ننویسند.

خواهر خوبم ماه رمضان یک ماهه، قبول دارم هوا گرمه اما گرم تر و داغتر از جهنم که نیست. پس به حرمت این ماه سی روز حجابت رو رعایت کن.

کلام خداآنها باید روز قیامت بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند، و هم سهمی از گناهان کسانی را که بخاطر جهل گمراهشان ساختند، بدانید آنها بار سنگین بدی بر دوش می‏کشند. نحل - مبارکه 25



برچسب ها :


ارسال شده در پنج شنبه 20 خرداد 1395برچسب:, ساعت 9:55 توسط افسر جـنــگ نـــرم


 

مسئله‌ی اشتغال، که وابسته‌ی به همین مسئله‌ی تولید داخلی و مانند اینها است، خیلی مهم است. همین‌طور مدام همه‌ی ما میگوییم؛ دولتی میگوید، مجلسی میگوید، اقتصاددانِ آزادِ روزنامه‌ای میگوید، که فلان‌درصد از کارخانه‌ها تعطیلند یا مثلاً کمتر از نصف ظرفیّت کار میکنند. خب بالاخره چه میشود؟ بالاخره باید اینها راه بیفتد، باید کار بکند؛ اگر کار کرد، اشتغال به وجود خواهد آمد. این خجلت و شرمندگی نظام از بیکاری جوان، از خجلت خود آن جوان در داخل خانه بیشتر است؛ این را شما بدانید. بنده خودم وقتی‌که به فکر این جوان بیکار می‌افتم [شرمنده میشوم‌].

بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی
به مناسبت آغاز به کار دهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی



برچسب ها :


ارسال شده در پنج شنبه 20 خرداد 1395برچسب:, ساعت 9:37 توسط افسر جـنــگ نـــرم


در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.

 

در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.

اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.

تا سخن‌رانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.

پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.

اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد.

توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد.

بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.»

برگرفته از کتاب «حافظ هفت»



برچسب ها :




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد